اگه تو مال من بودی....

دوستت دارم 

 اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع می کرد 
 

پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع می کرد 
 

اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید  


مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید  


اگه تو مال من بودی همه خبردار می شدن  


ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن   


اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز میزدیم 
 

پاییز می فهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم 
 

اگه تو مال من بودی انقد غریب نمی شدم  


من چی می خواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم  


اگه تو مال من بودی دور خوشی نرده نبود  


دل من اون آواره ای که شبا می گرده نبود  


اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت 

 
تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت  


اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد  


قصه ی عشق ما دو تا ، عبرت سرنوشت می شد  


اگه تو مال من بودی می بردمت یه جای دور  


یه جا که تو دیده نشی نباشه حتی کمی نور 
 

اگه تو مال من بودی ، می ذاشتمت روی چشام 
 

بارون می خواستی می بارید ، ابر سفید گریه هام  


اگه تو مال من بودی برگا تو پاییز نمی ریخت  


شمعی که پروانه داره ، اشک غم انگیز نمی ریخت 
 

اگه تو مال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت  


آدما دارا می شدن ، دنیا دیگه فقیر نداشت 

 
اگه تو مال من بودی خیال نمی کنم باشی  


پس می رم و می کشمت پیش خودم تو نقاشی 
 

اگه تو مال من بودی....... 

   

دوست دارم   

 

 

تقدیم به نفسم....

سلام  

من دوباره اومدم تو این وب ... 

گفته بودم تو تیتر بلاگ یه وب دیگه  با نفسم باز کردیم اونم میاد منم میرم ولی سایت اصلا مسدود شده ؟ آدم چی بگه بهشون ؟ 

اعصابمون رو خورد میکن اونوقت میگن رلکس رلکس رلکستر.... بخدا باخودشون هم درگیرن ؟  

هرچی رفتم واومدم گفتم شاید درست بشه ؟ دیدم نه اینا قصد درست کردن ندارن    

منم برای خجالتشون اومدم دوباره وب قبلیم که حالشون گرفته شه    

گل من که خودش یه وبی داره اعصابش هم خورد نمیشه خیلی خونسرده خوش به حالش خونسردی هم یه نعمتیه هرچی به من میگه زوم نکن تو مشکلات کلید نکن ولی گوش من بدهکار نیست یعنی دست خودم نیست نمیتون     

خیلی تو زندگیم مشکلات داشتم وهنوز دارم فکر نکنم هیچوقت هم تموم بشه ولی به قول نفس زوم نکنیم بهتره ؟   

 باور کنید خیلی از مشکلاتم موقعه ای که با نفس هستم یادم میره البته دلم میگیره ویهو وسط حرفامون میزنم زیر گریه ولی اونه که امید میده اونه که با حرفاش منو آروم میکنه   

 

الان هم دلم گرفته خیلی هم گرفته ولی یادش آرومم میکنه  پس مینویسم براش که عاشقانه دوستت دارم نفس     

 

 

لبخند...

گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی می کنیم
گاه یک نگاه آنچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

------------------------------

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت