بازم سلام

 

 بازم سلام  

نمیدونم چرا از این عکس خوشم میاد احساس آرامش میکنم برای شما هم گذاشتم که لذت ببرید    

به همتون ارادت دارما

شب یلدا....

سلام امشب یلدا هست وای چه خوب  منو تصور کن که با کله افتادم وسط هندونه ها حالا بخور کی نخور   اقا رو بگو قیافش دیدنی میشه نخور اینقدر نخور حال وحوصله بیمارستان بردنتو ندارم میترکی ایشالله که بترکی من از دست هندونه خوردنت راحت بشم منم میگم مهم نیست تا باشه از این ترکیدنا باشه    

امشب همگی خونه آبجی میریم خلاصه امیدوارم نترکم از الان برای هندونه خوردن لحظه شماری میکنم        .... 

حسنی ۲۰۱۰...

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم


گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها


گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی
گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!
نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
اما تو چی ؟
نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه

در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه
پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری ،از اون بالا
نگاه می کرد توو کوچه را
داد زد وگفت : اوی ! بی حیا
برو خونه تون تورا بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز وتیزه
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟
من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ؟
نه جانم
چرا نمی ای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

حسنی یهو مثه جت
رسید به یک کافی نت
آن شد ورفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!
هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟
تو دنیای مجازی
علافی کرد وبازی
خوشحال وشادمونه
رفت ورسید به خونه
باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام

حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو
درست وراست وریس کرد
رفت و توو کوچه فیس کرد
یه زن گرفت وشاد شد
زی زی شد و دوماد شد

سلام...

سلام سلام هزار تا سلام خدا نکنه خدا اون روز رو نیاره که کسی به من سر بزنه اون روز اگه بیاد د نیاد کن فیکون میشه منم مهم نیستم میاین سر میزنید ولی چرا نظر نمیدین بی  معرفت نشین که اصلا خوشم نمیاد  اگه برام نظر ننویسین گریه میتونما 

این نیز بگذرد...

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید 

این نیز بگذرد....مثل همه ی اتفاقات خوب و بد زندگی...

مثل همه دوست داشتنها که در ته صندوق خاک خورده زمان

 مخفی شد و گردی از فراموشی پوشاندش....

این نیز بگذرد....مثل همه اشکهایی که در انزوا ریخته شد و هیچ کس نفهمیدشان....

این نیز بگذرد مثل همه بغض هایی که بی پروا گره کور خوردند

 و هیچ دست مهربانی هرگز بازشان نکرد....

این نیز بگذرد مثل گذر تلخ ثانیه ثانیه های تنهایی و بیقراری و دلتنگی

برای اویی که میدانی باید تنهایش بگذاری ....این نیز بگذرد مثل زندگی...

خسته...

خدایا چه دنیای پر از دروغی.....خسته ام خیلی خسته!

امروز توی تنهاییم خیلی صدات زدم....

نمی دونم جوابم رو دادی و نشنیدم!خیلی تنها شدم....

نمی دونم به چه گناهی دارم میسوزم؟!

فراموشی مگر قانون نیست؟

پس چرا این قانون برای من رعایت نمی شود؟

هر کس به من بدی کرد..... یادم رفت

اما هنوز...... یک مورد یادم نرفته!

اسمش عشق بود

نمی دونم!شاید ..... همین بود!!!

تولدم مبارک....

گاو و الاغ و اردک ، کبریت و گاز و فندک ، جوجه و مرغ و لک لک ، تولدت مبارک 

 

     

 

تولدم مبارک یکی امروز تولدم رو تبریک نگفت البته دروغ ندم   

اقا مون بهم تبریک گفت جشن گرفت برام و کلی خوش گذشت ولی چرا دو نفر دیگه هم تولدم رو تبریک گفتند یکی همراه اول و دیگری بانک ژارسیان بازم اینا ژس خودم برای خودم مینویسم تولد تولد تولدم مبارک    

غم....

 

 غم شده خوراکمان

با کمی چاشنی زندگی کنار آن
مثل برده های رام
سرسپرده ایم به کسب و کارمان
زندگی هنوز
مثل زهر مار
می چکد به کاممان
و مثل سگ
به جست و خیز و قیل و قال
گذشته اغلب زمانمان
و حالمان...
حالمان نپرس
که دارد از تمام درزو
چشم و گوش و بینی و دهانمان
می زند برون تمام جانمان
از این حرف ها و قصه ها
گذشته کارمان
کسی نمی رسد به دادمان
امان...
آی امان از این غمی
که کرده این چنین نزارمان
بسته دست و بالمان
آتشی زده به کارو بار و خانمانمان
و کارمان
کارمان شده
سجده روبروی غمکده
بوسه می زنیم
مثل این جماعت غریب تحت ظلم
به دست و پای ظالمی که کرده خوارمان
و حرص می خوریم
بسته ایم کام و لب نمی زنیم
تا زبان سرخمان به باد نسپرد
سر و تمام جانمان
زبان به رنگ سرخ و سر به رنگ سبز
جان و روح و ریشه سبز
معلقیم میان راهمان
دوراه در میانمان
یا به دست غم
تمام می شود تمام روزگارمان
یا به دست و پای ظلم
چنگ می زنیم
تک به تک
و ریشه میزنیم
توی خاک غم
و سبز می شود تمامی جهانمان
کدام؟ق.jpg
چه می شود نهایتاً
داستان و روزگارمان؟ 

 

وفادار...

منو ببخش که ساده از عشق تو گذشتم       سپردمت به تقدیر بار سفر رو بستم

باید برم از اینجا چاره نمونده جز کوچ     برای زنده موندن تو این زمونه پوچ

بزار همیشگی شه قصه عاشقیمون     تو باشی لیلی ومنم مثال مجنون

بین دو راهی شک حیرون وهاج و واجم    سفر دوای دردمهجرت تنها علاجم

طاقتش رو ندارم طاقت دل بریدن   سیل بلور اشک تو خونه تو دیدم

حرفی نمونده باقی سکوت حرف آخر   تو هم بخاطر عشق از من ساده بگذر